بلبل من

میگم: اشرف.. آتین میگه : دلم برات غش رفت

دوچرخه : سبیل بابام می چرخه

متکا: بخور از این کتکا

چاقو: برو بچه دماغو 

برای دیدن شعرایی که با هم می خونیم ادامه مطلبو ببینید .

میگم: اشرف.. آتین میگه : دلم برات غش رفت

دوچرخه : سبیل بابام می چرخه

متکا: بخور از این کتکا

چاقو: برو بچه دماغو 

شعرایی که خودش از حفظ می خونه :

تپلوام تپلو ..

چشم چشم دو ابرو ..

یه توپ دارم قلقلیه..

اتل متل هم کامل نه اما بیشترشو از حفظه.

چند تا از شعرای بچگی خودمو یادش دادم که با هم می خونیم :

(پررنگارو آتین می خونه )

چه دختری چه چیزی    دست می کنه تو دیزی

گوشتاشو در میاره    نخوداشو جامیذاره   دهن آقاش میذاره

دیزی که در نداره    خاله خبر نداره

.......

اتل متل تربچه   رفت و نشست تو باغچه    گفت که منم یه غنچه

تربچه غنچه میشه؟ نه نه نه نمیشه

تربچه جان کجایی  غنچه که نه ، بلایی

بله و بلا ، بلاچه    غنچه کچل کلاچه

...........

گربه میگه : میو میو   سگه میگه: بدو بدو

آب چشمه ها شورن   ماهیای توش کورن

حالا که بلبل می خونه   حالا که بابا بیرونه

حسنی که باغ داره     بره ی چاق داره

بچه ها بیاین دست بزنیم   حسنی چیکار داره

.........

دکتر جون جونی : درد منو میدونی    جوون بودم پیر شدم   زار و زمینگیر شدم

آخ کمرم واخ کمرم    تیر میکشه مغز سرم

دفتر بیمه دارم     الانه درش میارم

قلمو بیار سیاش کن   یه صفحه پر از دواش کن

اینور دلم اوفیلا اونور دلم اوفیلا دل و بدنم اوفیلا  سر و کمرم اوفیلا

چی بخورم دکتر جون ؟ چی نخورم دکتر جون؟

آش نخور . کشک نخور . دل و جگر و کباب نخور

پس چی بخورم دکتر جون؟ دوا بخور . شربت بخور

تا خوب بشی ایشالا   سالم بشی ایشالا

تا دوباره با بچه های ناز نازی همبازی بشی ایشالا

............

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود آقابگ نشسته بود

خره خراطی میکرد   بزه بزازی میکرد  شتره نمید مالی میکرد اسبه عصاری میکرد

 گربه بقالی میکرد   پشه رقاصی میکرد   فیل اومد گذر کنه افتاد و دندونش شکست

گفت چه کنم؟ چیکار کنم؟ دردمو چون چاره کنم؟ روی به دروازه کنم صدای بزغاله کنم بع بع بع

..............

دویدم و دویدم به یک اتو رسیدم   گفتم چه دم درازی میای منو تو بازی؟

اتو دمشو تاب داد     با ناز به من جواب داد    

گفت: خطر داره بازی با من  نشو تو همبازی من

تنم همیشه داغه  یه چشم دارم چراغه

پیف می کنم پاف می کنم   پیرهنتو صاف می کنم

اگه به من یه روزی دست بزنی میسوزی

...........

اتل متل یه مورچه قدم میزد تو کوچه

اومد یه کفش ولگرد پای اونو لگد کرد

مورچه پاشکسته  راه نمیره نشسته  با برگی پاشو بسته

نمی تونه کار کنه  دونه هارو بار کنه  تو لونه انبار کنه

مورچه جونم تو ماهی عیب نداره سیاهی  خوب بشه پات الهی

.........

عروسک من چه نازه  چشاش همیشه بازه

لپای اون صورتی مثل گل پیازه

دامن اون چین چینی  خیلی قشنگ و نازه

قصه براش میخونم   قصه من یه رازه

...........

شعرای عروسک قشنگ من _ پاییزه و پاییزه _ توپ سفیدم _ چشم چشم دو ابرو _ اتل متل + شعر و متنای اکثر کتاباشم باهام می خونه .