این روزهای من و دخملی
سلام دردونه ی من
عزیز دلم از صمیم قلبم عاااااااااااااااااشق تک تک لحظاتیم که باهات می گذرونم
از همون اول صبح که با بووووووووووو بووووووووو گفتن و دست کشیدن به صورتم بیدارم می کنی ( که البته ناگفته نماند گاهی یکم خشن برخورد می کنی و میخوای چشمو در بیاری )
بازم ناگفته نماند: روم به دیفااااااال از اونجا که صبح ها انقدر فرشته میشی من از خوش اخلاقیت سوئ استفاده می کنم و همچنان که تو مشغول ور رفتن با پتوت یا در حال حساب کتاب و ور رفتن با انگشتاتی من این وسط با خیال راحت به خواب خوشم ادامه میدم و تو طفلکی مجبوری خودتو مشغول کنی تا مامان لالا کنه
ولی عوضش تا شب نمیذارم بهت تلخ بگذره همش با هم در حال آواز خوندن و بازی و خنده ایم
راستی جدیدا" مدل ذوق کردنت عوض شده خیـــــــــــــــــــــلی بامزه اس...من و بابات عاشق این کارتیم
مثل موش میشی
چشماتو کوچیک می کنی و دماغ و دهنتو رو به بالا جمع می کنی و نفستو تند و تند از بینیت میدی بیرون یه چیزیه تو مایه های این عکس با این تفاوت که دهنت بسته اس و سرتم رو به بالا می گیری معمولا"
فقط حیف که هروقت میام از این حالتت عکس بگیرم تا چشمت به دوربین میفته دیگه.....
عاشق نشستنی و الان دیگه حدود 20 ثانیه یا بیشتر می تونی بدون کمک بشینی وقتی هم می شینی خودتو تاب میدی و خیلی بامزه آواز می خونی
یه چیز بامزه دیگه: اینکه دیروز کنارت دراز کشیده بودم و تو نشسته کلی شیر خوردی ... خیلی خنده دار بود من همیشه عاشق این مدل می می خوردنای بچه ها بودم
در رابطه با غذا خوردنت هم بگم که از یکی دو هفته پیش سوپ رو برات شروع کردم ... می خوری اما نه با اشتها سرلاک و فرنی و حریره رو ترجیح میدی
فهمیدم که طعم شیرین رو بیشتر دوست داری می خوام امروز یه کوچولو نبات بریزم تو سوپت ببینم بهتر می خوریش یا نه!!!
توان دستاتم ماشالله خیلی بیشتر شده الان اگه وسیله ای از دستت بیفته دیگه مثل سابق از خیرش نمی گذری و با تلاش زیاد از زمین برش میداری... اگرم از چیزی خوشت بیاد براش دست می کشی و انقدر نق میزنی تا آخر مارو از رو میبری و ناچار میشیم اون چیزو بهت بدیم حتی اگه بزرگ و سنگین باشه مثل سطل ماست
از واکسن 6 ماهگیتم برای بار دوم بگم که خدارو شکر خیلی اذیت نشدی و مثل همیشه مهربون بودی و بی تابی نمی کردی نصفه شب تبت تا 37 و نیم رفت... با این حال خوب می خوابیدی اما من از ترس اینکه تبت بیشتر نشه تا صبح اصلا"""" نتونستم بخوابم
دیگه چیزی یادم نمیاد اگه یادم اومد بعدا" اضافه می کنم
و اما : دخملکم اینو فراموش نکنی که مامان عااااااچــقـتـه