7 مـاهگیــت مبـــاااااااارک عشـ♥ــق مــن
سلام دردونه من
امروز ماهه شدی جیــگرم
عزیزدلم تو داری مثل یه نهال نو پا بزرگ می شی و من غرق لذتـم از اینکه دارم رشد و بالندگی تو می بینم
دیشب خواب بودی داشتیم نگات می کردم با خودم گفتم ماشالله ... دخترم کی این همه رشد کرد که من متوجه نشدم!
یاد لباسای سایز صفرت افتادم و خنده ام گرفت! قربونه اون قد و قواره ات
یاد اون موقع ها که بغلت میکردم و با هم راه می رفتیم و گردنت لق میزد و باید با یه دست سرت و با دست دیگه دور کمرتو می گرفتم تا یه وقت از دستم نیفتی و می گفتم کاش می تونستم با خیال راحت یه دستی بگیرمش و به کارام برسم یا روزایی که مجبور بودم دقیقه ها و ساعتها پیشت بشینم یا بغلت کنم و تو خونه راهت ببرم تا گریه نکنی و تا میومدم بشینم ونگ ونگت شروع می شد همش می گفتم کاش می تونست بشینه و خودشو یه جوری مشغول کنه و اینقدر محتاج من نباشه و...
اینارو نوشتم تا بگم الان دارم روزهایی رو میگذرونم که همیشه منتظرش بودم... تا بگم تو رویای روزهای گذشته منی...تا بگم روزی صد هزار بار سجده شکر برای وجودت کمه ... به خدا کمه
تا بگم عاااااشقتم...
عاشق لبخند صبحگاهیت
گریه های بدون اشک الکیت
نق نقای بامزه وقت خوابت
خنده های از ته دلت وقت بازی
نگاه نافذ و شیطونت وقتی خودتو برام لوس می کنیو بازی میخوای
آواز خوندن و دد گفتنات
جیغ جیغا و ذوق کردنات
خلاصه همـــــــــــــــــه جوره عاشق خودت و ادا اصولاتم مامانی
دخملک 7 ماهه من الان دیگه کاملا" بدون کمک می شینه و اونقدر در این زمینه پیشرفت کرده که باباش یه وقتا یه هل کوچولوش میده که ببینه میفته یا نه و اون تمام تلاششو می کنه که نیفته و همیشه هم موفق میشه و تعادلشو حفظ می کنه ... خیلی خوشحالم که می تونی بشینی عزیزم خیلیییییییی
دخملکم عاشق ددره و همین که میفهمه داریم میریم بیرون از در بیرون نرفته شروع به جیغ جیغ و ذووووووووووق (با همین شدتی که نوشتم) می کنه و آبرومونو جلو همسایه ها میبره
تو خیابونم همش در حال حرف زدنه و با این کارش دل میبره اساســـــی
هرکی از کنارمون رد میشه باهاش حرف میزنه و آتینم به زبون خودش جوابشونو میده و اگه دستشونو به طرفش دراز کنن انگشتشونو محکم می گیره و دیگه ول کنشم نیست (انگار دزد گرفته باشه)
دخترکم این روزا خیلی برای سینه خیز رفتن تلاش می کنه و یه کمی هم می تونه جلو بیاد اما بیشتر سر جای خودش مثل عقربه های ساعت می چرخه... خیلی بامزه اس
آتینم وقتی از غذایی خوشش بیاد با همممم هممممم گفتنش اینو به ما هم می فهمونه
الان دیگه دخملکم اونقدر بزرگ شده که میتونه خودشو سرگرم کنه. میذارمش تو تختش و دور و برشو پر اسباب بازی می کنم و اون تا مدتی باهاشون سرگرمه و این برای من خیــــــــلی خوبه چون می تونم به کارام برسم مطالعه کنم وبـگردی کنم و...
خدایا واقعا" ممنونتم که همیشه حافظ و نگهدار دخترم همسرم و عزیزانم بودی
شکرت که همیشه هوامو داری...
شکرت که دخمل کوچولوم 7 ماهه شد ... شکرت که سلامته با محبته دوست داشتنیه
خدایا من این پایینم و تو اون بالا بالاها سخته برام حرف زدن اما قسمت میدم به خدایی خودت که همیشه پشت و پناه دخترم باشی تنهاش نذاری راه درستو بهش نشون بدی...
خدایا قسمت میدم که هیچ وقت منو با مریضی یا ناراحتی دخترم آزمایش نکنی چون تحملشو ندارم...
خدایا خودت بهتر میدونی که بچه ها چقدر بی گناه و معصومن حافظ و نگهدار همه ی بچه ها باش
آمـیـن
زیبای خفته ی من
الهی مامان فدات
عاااااشق این عکستم
این همون وقتاس که خوش به حال منه