♥ آتـیـن ♥♥ آتـیـن ♥، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

♥ دخمل کوشولوی من... آتین ♥

شهر فرنگه از همه رنگه ( 11 . 12 و 13 ماهگی آتین)

1390/9/20 18:37
2,809 بازدید
اشتراک گذاری

 سلاممممممممممممممم دوستان من اومدم... قلببماند که از هفت خوان رستم گذشتم و شاخ غولو شکوندم تا تونستم بیامچشم

هـــی دوستای خوبم... یه چیزی میگم یه چیزی می شنفین!ابرو واقعا" انگار ابرو باد و مه و خورشید و فلک در کار بودند تا من نتونم آپ کنم... حالا تا یه زلزله ای سونامی ای چیزی نیومده بهتره از این فرصت استفاده کنم و مطالب بیات شده مو بذارمخجالت

می دونید چند وقته راجع به آتینم ننوشتم؟؟!! هــــــــــــــووه از 10 ماهگیش تا حالا!!!!تعجبخجالت

اول پستی که واسه 11 ماهگیش آماده کرده بودم رو میذارم (دلم نمیاد اینو نذارم چون دوست دارم بعدها هم با توجه به این پستها بدونم آتین هرماه و تو هر سنی چه کارهایی می کرده و با فرزند یا فرزندان بعدیم!!!!! مقایسه اش کنم)زبان

 

(11 ماه و 11 روزش بود که اینارو نوشتم اما قسمت نشد اون موقع بذارمش)خب میریم که داشته باشیم:

 10 ماه و دو سه روزش بود که در کمال بهت زدگی و شاخ در آوردگی ما بیشتر از یک متر رو نشستنی به جلو رفت! نمی دونستم بخندم،  فقط نگاه کنم و لذت ببرم، تشویقش کنم یا فیلم بگیرم !!!؟ خیـــلی دیدنی بود. اولین باری بود که یه همچین راه رفتنی می دیدم !هم من هم خیلیای دیگه...الان که دیگه سوژه خنده شده تو فامیل!

تو این عکس یه جورایی مدل حرکتش مشخصه مطمئنم می تونین تصورش کنین (البته عكسش جديده ها(

مدل حركت دخملي

و حالا این وروجک ما با این مدل بامزه حرکتش به همه جا سرک می کشه و همه چی رو میریزه به هم

 کلی هم خطرناک شده ... چند روز پیش اتو رو از رو میز کشید پایین که محکم کوبیده شد تو پیشونیش وخلاصه  کلی خون و گریه زاری و...

اولین باری بود که خون جاری شده دخملکمو می دیدم... خیلی بد بود... کلی با هم گریه کردیم.گریه

ازاون روز دیگه تمام وسایل اضافه و خطر ساز رو جمع کردیم و خونه رو شکل مسجد کردیم.چشمک

اينم يه نمونه از شيطونياش( مرحله به مرحله) :از خود راضی

مرحله اول

مرحله دويوم

فررررررررت

جدیدا" دستشو به مبل و میز هم می گیره و(پهلو به پهلو) کوچولو کوچولو راه میره!

توپو رو زمین قل میده، پرتابش می کنه... همه چی رو می کوبه رو هم و میگه تق تق!

نمی دونین چه گردگیری ای می کنه!...همه چی رو با دستمال کاغذی پاک میکنه (از میز و بشقاب گرفته تا پای خودش و صورت ما!!)مژه

با نی می تونه آب و آبمیوه بخوره. لیوان آبو با دو دست می گیره و آب میخوره

 چشم . دماغ . دهن . مو . گوش . دست . پا رو می شناسه و نشون میده... ابرو رو خوب نمی شناسه اما تلفظشو بلده تشویق

انگشت هم اولین عضوی بود که شناخت (از حدود 8 ماهگی!)

شکمشم تازگیا کشف کرده اما هنوز نمی تونه نشون بده

شكم

از صبح تا شب داره تلفنی صحبت می کنه ... تا بهش میگی الو کن هرچی که دم دستش باشه رو برمیداره و خیلی ناز میگه ائــوماچ

هر لباسی ببینه به خیال اینکه شلواره پاشو بالا میاره، میگه پا و منتظر میمونه که من اونو پاش کنم... کلا" به شلوار و کفش و جوراب ارادت خاصی دارهنیشخند

 وقتی چیزای خطرناک می بینه یا کار بدی می کنه نچ نچ می کنه و دستشو به علامت نفی تکون میدهچشمک

جدیدا" خیلی به باباش هم وابسته شده ... وقتی باباش از در میره بیرون یه قشقرقی به پا می کنه که بیا و ببین...

یه کار خیلی خوبی که یاد گرفته اینه که اگه آب یا غذا بخواد خودش اعلام می کنه.  آب بخواد تا آبو بهش برسونی یک بند میگه آب آب آب

و اگه غذا بخواد میگه نم! اگر هم شیر بخواد میگه مم  یا با کنار زدن لباسم بهم می فهمونه که چی میخواد ! دیگه خیالم راحته که گشنگی و تشنگی نمی کشه...بغل

هر چیز دیگه ای هم که بخواد با اون انگشت کوچولوی خوشگلش بهش اشاره می کنه و میگه اونه اونه

فداي اون انگشت كوچمولوت

 یاد گرفته  دستشو بذاره رو چشماشو الکی گریه کنه تا من بخندم اگرهم  نخندم حسابی به تریش قباش برمیخوره و ناراحت میشهسوال

عاشق اینه که پا و دستشو بوس کنیم میگم آتین پا بده بوس کنم در کمال فروتنی و تواضع پاشو می کنه تو حلقم!تعجب

صدای چند تا از حیوونا رو  هم در میارهتشویق

گاو: مـــا ما . زنبور: دیـــــــــززززز . هاپو: هاپ هاپ هاپ... (یه 65 تایی هاپ میگه !!تا وقتی که خسته بشه)نیشخند پیشی: مـــو مــو . ببعی: بع بع

بازی کلاغ پر رو هم خیلی دوست داره،انگشتشو با من میذاره زمین و برمیداره. وقتی به اسم خودش میرسه (آتین پــَــر)با لبخند منتظر می مونه که من بگم آتین که پر نداره خودش خبر نداره!!ماچ

اتل متل توتوله رو هم دوست داره ... من شعرشو می خونم و اون نوبتی میزنه رو پاهاش

همچنان عااااااشق عروسکه ... اگه از در عروسک فروشیا رد بشیم و آتین خدای ناکرده متوجه عروسک یا به قول خودش ( اَد) بشه دیگه کارمون در اومده باید یک ساعت یه لنگه پا همونجا وایسیم تا آتین دونه دونه عروسکارو ببینه ، براشون بوس بفرسته و جیغ جیغ کنه تا وقتی که خودش خسته بشه و اجازه ادامه راه رو بهمون بدهچشم

یه عروسک آوازخون جدیدا" براش گرفتیم که عاشقشه... یعنی تو اوج گریه هم باشه اگه اسمشو بیاریم یا شعرشو براش بخونیم سریع  گریه فراموش میشه و یه لبخند پت و پهن رو لباش میاد اگه خود عروسکه رو بیاریم و روشنش کنیم که دیگه عروسیشه...نیشخند

بنابراین هروقت از همه اسباب بازیاش خسته بشه اینو بعنوان آس آخر براش رو می کنمچشمک

این همون عروسک نامبرده ی فلک زده است که آتین به این روز درش آوردههیپنوتیزم

 عرووووووووس

اینم از کلمات جدیدی که به دایره لغات گل دخملی ما اضافه شده:

اونه    

دست : دَس

مو

دهن : دَهـَــه

آینه: آنـــه (با تشدید رو ن)

عروسک : اَد

نازی نازی : نــــاااا نــــا

وقتی نانای می کنه می پرسیم چیکار کردی ؟ میگه : نــای نــای ( با آهنگ بخونین)

تا چشمش به گیتار میفته بهش اشاره می کنه و میگه : دِن دِن (یعنی دینگ دینگ)

وقتی چیز بدی میخوره میگم تخش کن از ته حلق  میگه: تِخخخخخخخخ !! خیلی بامزه اسزبان

بای بای: بابای

برق: بَق (عاشق اینه که برقارو خاموش روشن کنه)

تَق تَق

ابرو: اَب بو

جوجه: جی

به به

نم: (همون نم نم خودمون)

مم: می می

وقتی می چرخونمش میگه : تـَـخ تـَـخ (یعنی چرخ چرخ)

تاب تابم که قبلا" میگفت تا تا.الان دیگه درستشو میگه : تاب تاب

به آقا جونش میگه: آدا     دایی بابک: دابـاب

بده : بِه

تشویقتشویق

جيگرتووو

ناناس من

عاشق اين نگاه شيطونشم

شيطونكككك 

آتين با لباس محلي

دخمل محلي بوش من

اينم از اولين لاك  پاهاش

لاك

 

 .......................

 کارایی که از 11 تا 12 ماهگیش یاد گرفته

دیگه دستشو به همه جا می گیره و تند و تند راه میرهماچ

مثل یه میمون کوچولو هرکاری ما می کنیم تقلید می کنه شیرین کاریاش به جا. حتی از وسیله ها هم تقلید می کنه مثلا" تو ماشین تا برف پاک کنو میزنیم آتینم دستشو همزمان با برف پاک کن تکون میده وجالبه که به کار خودشم خنده اش می گیرهزبان

کلا" خیلی با خودش شوخی داره بچه م.! خودشو قلقلک میده لپــای خودشو می کشه!(در صورتیکه به هیچ کس دیگه ای جز من و باباش اجازه کشیدن لپشو نمیده) خودشو ناز می کنه... فیلمیه واسه خودش.نیشخند

علاوه بر ( چشم . دماغ . دهن . گوش . دست . پا و انگشت ) مو. ابرو. شکم و ناف رو هم می شناسه و نشون میدهتشویق

مفهوم اکثر جملات و دستورات و پرسشها رو میفهمه و هرکاری که ازش بخوام در حد توانش انجام میدهبغل 

بوس فرستادنو یاد گرفته هم از راه دور میبوسه هم خیلی شیک کف دستشو ماچ می کنه و میفرسته اونم تند و تندماچ

جدیدا" وقتی جیش می کنه متوجه میشه. میزنه رو پوشکش و میگه جیس جیسچشمک

صفحات كتاباشو ورق ميزنه و ني نيارو به ما نشون ميده

قربونتتتتتتتتتتتت

عاشق بوس کردن و لالایی خوندن واسه عروسکاشه

لالالالا

روزانه بین هشتاد تا شونصد و هشتاد بار مارو هم مجبور به بوس و بغل کردن عروسکاش و همینطور لالایی خوندن براشون می کنهچشم

کلا" خیلی بامحبت و ملوسه... اگه از کسی خوشش بیاد مثل پیشی به پر و پاش می پیچه و خودشو واسش لوس می کنهبغل

لطف و محبت رو هم خیلی خوب درک می کنه. مثلا" اگه بگه ددر و ببریش دیگه تو راه همش در حال بوسیدنته ( اونم چه بوسایـــــــــی!! دلتون نخواد )زبانبوساشم صدا دار شده

بوووس

بغل

دست راستشو مي بينين در حال حركته. همونجوري با صميميت تمام ميزنه به ژشت آدم (مثل رفيقاي صميمي)چشمک

از وقتی این کارا رو یاد گرفته من و باباش سر اینکه تو خیابون بغل کدوممون باشه با هم دعوامون میشهنیشخند

میگم آتین پیش پیش لالا کن تو هر حالتی که باشه سرشو میخوابونه رو پاش یا متکا و لبخند میزنه ...یعنی عاشققققق این کارشمــــابغل

با اون انگشتای کوچولوش نیشگون می گیره پدر درار... و اگه ما نگیم آخ آخ خودش میگه! انگار اون دردش اومدهنیشخند

لباساشو که عوض می کنم مخصوصا" وقتی لباسای ددر و مهمونیشو تنش می کنم دستاشو میذاره رو سینه شو  و بالاتنه شو تاب میده و منتظر قربون صدقه رفتنای ما میمونه...قلب باباش میگه جنس مونث از همین بچگی خودشیفته وعاشق تعریفه!نمی دونم شایدم راست میگه!سوال

راجع به تولدش هم بگم تا یادم نرفته:

چند روز قبل از تولد آتین ما اثاث کشی کردیم و روز تولدش بهم ریخته و درگیر بودیم همچنان...! و نشد که همون روز براش تولد بگیریم...

خلاصه اینکه تولدشو حدود سه هفته بعد برگزار کردیم اونم با کلی مهمون!!!! اگه گفتین چند نفر؟؟ 80؟؟90؟ نـــــــه!

فقط من و نوید و آتین بودیم!چشمک

 چون ما اومدیم یه شهر دیگه ومیشه گفت غریب بودیم غریبتر شدیم!! لااقل تو شهر قبلی چندتا فامیل و دوست و آشنا داشتیم... بگذریم... اصلا" مهم نیست و این باعث نمیشه که من واسه دخملکم کیک و شمع و کادو نگیرم!قلب

 کلی هم عکس خوشگل خوشگل ازش گرفتیم که اگه برسم یه پست جدا براش میزنم

واکسن 1 سالگیشم با یک هفته تاخیر بردیم زدن...  فقط یه جیغ کوچولو و خلاص... چشمکخیلی خوب و راحت بود. عوارضشم بعد 8 روز سراغش اومد دو سه روزی تب داشت اما خدارو شکر این هم گذشت...

اینم از اوضاع قد و وزن گل دخملی ما در پایان یک سالگی:

قد:75

وزن:10 کیلو و 100

دور سر: 47

بگو ماشاللهقلب

جونمي

عمرمي

لالا

اولين لاك دست

لاك دست

آتين در دوم آبان 89 ساعت 6 بعد از ظهر

كوشولوي من

دوم آبان 90 ساعت 6

خوشگل 1 ساله من

 

.......................

و اما پیشرفتها و کارهای جیگری مامان از 12  تا 13 ماهگیش

همچنان دست به دیوار و مبل و میز در حال قدم زدن که چه عرض کنم دویدنه!!تعجب با یه دست به دیوار راه میره اما انگار میترسه از اینکه اون یه دستشم ول کنه ما هم هیچ اصرار و عجله ای براش نداریم چون تجربه ثابت کرده که آتین به ما کاری نداره همه پیشرفتاش یه دفعه ای و در کمال تعجب ما بوده!چشمک

همونجوری ایستاده قر هم میده نیشخندمیگم آتین قرش بده کمرشو چپ و راست می کنه و همزمان اوه اوه(با آهنگ بخونین) هم میگه یعنی من هلاک این اوه اوه گفتنشمااااااااماچ

چشمک زدن هم یادگرفته به این صورت که هردوتا چشمشو یه کوچولومی بنده و باز می کنهزبان

به بازی گل یا پوچ همایونی هم خیلی علاقه دارهنیشخند

بدانید و آگاه باشید که آتین به باز کردن و بستن در بطری اب معدنی هم علاقه شدیدی داره...تعجب

دقیقه ها با یه بطری خالی سرگرمه! اگه چیز کوچیکی هم پیدا کنه که بندازه تو بطری و سر و صداشو در بیاره و بعد دوباره بندازه بیرون هم که دیگه اون دقیقه های سرگرمیش تبدیل به ساعتها میشهاز خود راضی

این روزا که خودش تنها تو اتاقش بازی می کنه خیلی بیشتر حس می کنم بزرگ شده و دیگه یه نوزاد ناتوان نیست...قلب روزی 60 بار اسباب بازیهاشو از سبدش میزیزه بیرون و باز جمعشون می کنه! میگم آتین چیکار می کنی میگه دم (جمع)بغل

راستی جدیدا" یه کار خیلی خیلی بد هم یاد گرفته اینکه تل و گیر رو سرش نمیذاره !! گریهههههههه...کلافه چقدر من از این کار دختربچه ها بدم میومد!! الان دیگه یواشکی و با هزار و یک ترفند به موهاش گیر و گل سر میزنم که اونم نهایتش 2 ساعت رو سرش دووم بیاره در نهایت از دهنش درشون میارم!! تعجبالبته فکر نکنین منم کم میارما ! هی اون برشون میداره من باز میزنم به موهاش ...خلاصه این داستان تا وقت خواب ادامه داره...عینک

جالبه که موقع برداشتن تلش یه ااااه میگه انگار با اون تله دست و پاشو بسته بودمو الان آزاد شدهتعجب

خیلی سیاستمدار و زرنگ شده وقتی کار بدی می کنه  من اخم می کنم و میگم کار بد!! آتین نگاه نگاه می کنه و وخامت اوضاع رو چک می کنه وقتی دیگه مطمئن شد که من عصبانی و ناراحتم میاد منو بوس و ناز (به قول خودش نــایی نــایی) می کنه تا وقتی که من دیگه نتونم جلوی خنده ی از ته دلمو بگیرمو شروع کنم به ماچ بارون کردنشزبان اگرهم من یه خورده بیشتر عصبانی باشم و بتونم اون لحظه خودمو کنترل کنم و بوس و ناز کردنش کارساز نباشه خیلی بامزه همه هنراشو در آن واحد رو می کنه چشمک میزنه نانای می کنه و اوه اوه میگه و الی آخر...نیشخند آخه من موندم این همه سیاست!!!!!! این همه هـــوش!!! این همه دلبری!!!تعجب آخه مگه این وروجک 1 سال بیشتر سن داره؟؟!!! سوالخلاصه بعد از این کاراش دیگه امکـــــــان نداره نچلونمش و گازگازیش نکنممژه

همیشه وقتی صدمه فیزیکی میدید یعنی سرش یا دست و پاش به جایی میخورد یا میفتاد من با شیر دادن آرومش می کردم چند وقتیه که فکر می کنم کارم اشتباه بوده و این کارم وابستگیش به شیر رو بیشتر می کنه و بعدها (موقع از شیر گرفتن) مشکل ساز میشه

به خاطر همین الان اگه جاییش اوف بشه نازش می کنم و بغل ... و با محبت کردن آرومش می کنم از اون موقع این بلاچه خانوم ما هم یاد گرفته برای جلب توجه دم به دقیقه دهنشو یه وری می کنه میگه آآآآ و دستشو به سرش یا پاش میکشه که یعنی اوف شدم بیا نازم کنقهقهه و من و باباشو مجبور می کنه بصورت نامحدود (n بار در شبانه روز )بریم نازش کنیم و بغل و مثلا" آرومش کنیم... بازم سیاستش نقشه هامو خراب کرد چون همینشم مشکل ساز شدهنیشخند

هرچند کارش خیلی بامزه و دوست داشتنیه ها اما یکم حوصله سربر شده دیگه!!چشم

 و امــــا شیرین ترین وقشنگترین پیشرفت این ماه آتین:قلب

آتین جونم اولین جمله دو کلمه ای شو خیـــــلی زووووود یعنی4 روز بعد از تولدش(6/8/90)گفت.

آتین: ماما؟

من: جونم مامان؟

آتین(خيلي ريلكس): آب بده.... یعنی همین مونده بود من پس بیفتم فـقــــــططططططططط...بغلماچ بس که ضعف کردم براش!

الان دیگه خیلی راحت هرچی که بخوادو یه بده میچسبونه تنگش و مارو همچنان ذوق مررررگ می کنهچشمک

 آب بده.  نم بده .  اون بده . جاب بده (جوراب بده)

ماما ببل (مامان بغل)و...

عاشق اینه که ازش تشکر بشه...یه روز گوشیمو گرفت داد بهم  منم خوشحال از اینکه مثل همیشه نکوبیدش زمین  با ذوق فراوون ازش تشکر کردم و بوسیدمش... اونم جوگیر شده بود هرچی دور و برش پیدا میکردو بهم میداد که من بازم تشکر کنم

 آخر سر دیگه چیزی پیدا نکرد پاشو گرفت اورد بالا و گفت ماما بــه (یعنی مامان بگیر)نیشخند اینقدر این کارش شیرین و بامزه بود که دیگه دلمو گرفته بودم و قاه قاه میخندیم... طفلی بچم هنگ کرده بود لابد با خودش گفته مگه من چیکار کردم !؟سوال مامانمونم خل و چل از آب در اومد...اما خیلی بامزه بودچشمک

خیلی خوبه که از چیزای داغ مثل چای و بخاری و اجاق گازو... میترسه . نه به شدت اما به هیچ وجه طرفشون نمیره و تا چیز داغی می بینه دستشو تکون میده و میگه وا وا وا داااااااع (وای وای وای داغ)

صداش میزنیم آتیـــن؟؟ میگه هـــــاااا؟؟ باباش عاشق این هان گفتنشهقلب

سومین مروارید خوشگلش 24 آبان و چهارمین مرواریدش هم 5 آذر نیش زدن و اینگونه بود که گل دخملی ما 4 دندونه شد...قلب

کلمات جدیدی که یاد گرفته:تشویق

اول اینو بگم که ماشالله هرچی که ما بگیم رو سعی می کنه تکرار کنه اگر کلمه ش سخت و طولانی باشه، فقط سیلاب اول یا آخر رو می گه مثل افتاد که میگه تاد (جالبه هرچی که از دستش میفته تا یک ساعت بعد غصه شو میخوره هی میگه تـــاد تـــاد)زبان

ببل: بغل

دپـا: دمپایی

جاب: جوراب

دبال: شلوار (خيلي وقتا به كفشم ميگه دبال)

در

اموم: حموم

جیز

جیس: (گلاب به روتون جیش)

باه:(هم باز معنی میده هم بالا)

ماه: ماهی

عمو: (قبلا" میگفت ابو الان میگه عم )همه ی مردای تو تلویزیون و خیابون براش عمواند

نــام: ناف

ان ان: همون پماد NN (موقع تعویض پوشک هروقت براش پماد میزنم میپرسه ان ان؟)نیشخند

باد:( پنکه .بادکنک . بادبزن ...به همه اینا میگه باد)

دوپ: توپ

داع: داغ

دايي

دیب: سیب

به ماشین و هرچیز در حال حرکتی که به ماشین شبیه باشه میگه هن هن

و اما بريم سراغ عكساي عخـشولي ناناس منقلب

خوشگلك من

عاشق اين لم دادنشم

موش موشك من

بوس

ددر

بريم ددر

بوس

چه جدي مطالعه مي كنه!! (اونم آيين نامه قديمي باباشوووو)

مطالعه

عاچقتممم به خدا

عاچقتمممممممممم به خدا

خرگوشك

اينجا اداي منو در مياره كه ميزنم به صورتمو ميگم واي!نیشخند

تاب تاب

هن هن

هن هن2

در حال چوب شور خوردن

چوب شور ميخوري؟؟

اين عكسشو خيلي دوست دارم

خيلي جيگري

موش بخورتت موش موشك

موش بخورتت

از همون وقتاس كه مثلا" اوف شده

نفس من

نازنينممم

چشماتو قربوووون

جيگل جونمممممممم

خوشمزه اس؟

عشق من

رو رختخوابا

بوووووووووس

خودكار خوري

داالي موشهه

دااااااالي

ميگم با خودش شوخي داره!

فدااااااااات

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (59)

مامان آروین
20 آذر 90 18:52
سلام عزیزم هزار ماشالا دختر ناز و دوست داشتنی داری خدا حفظش کنه خوشحال میشم به ما هم سر بزنید
خالـــــــــــــه jojo
20 آذر 90 19:21
من چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی باید بگـــــــــــم؟؟؟؟؟؟؟ بخدا هنگیدم .... اول اینکه مامانی آتین دست گلت درد نکنه خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلــــــــی آپ قشنگی بود..... میسی دوم دیگه مال آتینه: سلام دردوبلات به عمرم تو این دوماهی که ندیدمت چند ناز و ملوس شدی عـــــــــــــــــــــروسکــــــــــــــــــــــــــــــم الهی قربونت برم من الهی من فدات بشم الهی من بمیرم برات, به جون عزیزت دلم یه زره شده برات, بخـــــــــــــــــــــــدا دارم واسه دیدنت له له میزنم کی میای دیگه ببینمت؟؟؟؟؟ ماشاا... هزار ماشاا... روز به روز خانوم تر و ماه تر میشی عزیزدلم, مثل فرشته ها شدی قربونت برم ناناسم.... ماشاا... هم قد کشیدی هم خیلی لاغر نشدی هم کارات و شیطونیات بامزه تر شده.... البته ناگفته نماند موهاتم خیلی بلند و خوشگلتر شده لباساتم که روز به روز آپدیت میشه خیلی نازه, ایــــــــــــــــــــــــــول به سلیقه مامانی... همه عکساتم خیـــــــــــــــــــــــــــــــــلــــــــــی خیلی نازه
خالـــــــــــــه jojo
20 آذر 90 19:22
من میخواستم اول بشــــــــــــــــــــــــــم
خالـــــــــــــه jojo
20 آذر 90 19:24
[رضایت][ناخوش][بوسه] ......[رضایت][ناخوش][بوسه] ..........[رضایت][ناخوش][بوسه] .............[رضایت][ناخوش][بوسه] ................[رضایت][ناخوش][بوسه] ...................[رضایت][ناخوش][بوسه] ................[رضایت][ناخوش][بوسه] .............[رضایت][ناخوش][بوسه] ..........[رضایت][ناخوش][بوسه] ......[رضایت][ناخوش][بوسه] [رضایت][ناخوش][بوسه] jojo jojo jojo jojo jojo jojo jojo jojo jojo jojo [رضایت][ناخوش][بوسه] ......[رضایت][ناخوش][بوسه] ..........[رضایت][ناخوش][بوسه] .............[رضایت][ناخوش][بوسه] ................[رضایت][ناخوش][بوسه] ...................[رضایت][ناخوش][بوسه] ................[رضایت][ناخوش][بوسه] .............[رضایت][ناخوش][بوسه] ..........[رضایت][ناخوش][بوسه] ......[رضایت][ناخوش][بوسه] [رضایت][ناخوش][بوسه]
خالـــــــــــــه jojo
20 آذر 90 19:24
[رضایت][ناخوش][بوسه] ......[رضایت][ناخوش][بوسه] ..........[رضایت][ناخوش][بوسه] .............[رضایت][ناخوش][بوسه] ................[رضایت][ناخوش][بوسه] ...................[رضایت][ناخوش][بوسه] ................[رضایت][ناخوش][بوسه] .............[رضایت][ناخوش][بوسه] ..........[رضایت][ناخوش][بوسه] ......[رضایت][ناخوش][بوسه] [رضایت][ناخوش][بوسه] jojo jojo jojo jojo jojo jojo jojo jojo jojo jojo [رضایت][ناخوش][بوسه] ......[رضایت][ناخوش][بوسه] ..........[رضایت][ناخوش][بوسه] .............[رضایت][ناخوش][بوسه] ................[رضایت][ناخوش][بوسه] ...................[رضایت][ناخوش][بوسه] ................[رضایت][ناخوش][بوسه] .............[رضایت][ناخوش][بوسه] ..........[رضایت][ناخوش][بوسه] ......[رضایت][ناخوش][بوسه] [رضایت][ناخوش][بوسه]
خالـــــــــــــه jojo
20 آذر 90 19:25
??عالــــــــــي بود??[بوسه] ???عالــــــــــي بود???[بوسه] ????عالــــــــــي بود????[بوسه] ?????عالــــــــــي بود?????[بوسه] ??????عالــــــــــي بود??????[بوسه] ???????عالــــــــــي بود???????[بوسه] ????????عالــــــــــي بود????????[بوسه] ???????عالــــــــــي بود???????[بوسه] ??????عالــــــــــي بود??????[بوسه] ?????عالــــــــــي بود?????[بوسه] ????عالــــــــــي بود????[بوسه] ???عالــــــــــي بود???[بوسه] ??عالــــــــــي بود??[بوسه] ?عالــــــــــي بود?[بوسه]
خالـــــــــــــه jojo
20 آذر 90 19:26
??عالــــــــــي بود??[بوسه] ???عالــــــــــي بود???[بوسه] ????عالــــــــــي بود????[بوسه] ?????عالــــــــــي بود?????[بوسه] ??????عالــــــــــي بود??????[بوسه] ???????عالــــــــــي بود???????[بوسه] ????????عالــــــــــي بود????????[بوسه] ???????عالــــــــــي بود???????[بوسه] ??????عالــــــــــي بود??????[بوسه] ?????عالــــــــــي بود?????[بوسه] ????عالــــــــــي بود????[بوسه] ???عالــــــــــي بود???[بوسه] ??عالــــــــــي بود??[بوسه] ?عالــــــــــي بود?[بوسه]
مامان جون
20 آذر 90 23:50
سلام مامان جونی هزار ماشالله خیلی بزرگ شده انشالله که دیگه زود زود بیای وبنویسی فقط میتونم بگم هزار ماشالله واسش اسپند دود کن ویه گاز از اون لپای ابدارش بگیر مامانی
مامان امیر علی
21 آذر 90 0:04
ماشاله ماشاله خیلی عکسها و شیرین کاریهای اتین جون بامزه و قشنگ بودند .ایشاله عروسیش .بزرگ شده دخمل کوجولو .خدا حفظش کنه ای مامان تنبل به روز بنویس دیگه اینطوری نشه .مرسی به ما سر زدین .بوس بوس
مامان نوژا
21 آذر 90 7:40
به به خوش اومدین صفا آوردین.عجب پستی بود.عکسهاش هم خیلی ناز بود واسه عکس آخرش کلی خنندیدم .یه بوس گنده واسه تپلک من
خالـــــــــــــه jojo
21 آذر 90 9:24
الهی خاله قربونت بره از این به بعد دیگه هر روز واسه یه دقیقه هم شده میام تو وبت.... آخه هر وقت آپ میکنی تا یه مدت همینجوریم..... راستی لباسای پاییـــــــــــــزیتم خیلی خوشگلن و بهت میان دست مامان و بابا رو بگیر و زودی بیارشون اون تنبلا رو باسه؟؟؟؟؟ قوفونت بلم
مامان رها
21 آذر 90 9:37
سلام عزیزم حسابی شهر فرنگ بود مامانی خیلی خوب غیبتت رو موجه کردی واقعا این خانوم خانوما عسلی شده حتما براش اسفند دود کن راستی از اون عروسک بنفشه رهای من هم داره و خیلی علاقه به آوازه اش داره
سمانه مامان پارسا جون
21 آذر 90 17:05
سلام خانومی خوبی؟ چه پست پر محتوایی آتین کوچولو ماشاا... خیلی ناز و نمکی شده عکسهاش خیلی جیگره میبوسمش
مونا(مامان النا)
21 آذر 90 17:35
چه پست پر و پیمونی عالی بود دوست مهربونم.کلی ذوقیدمممممم 1000 ماشالله به این عسل خاله خانم بوده و خانم تر شده مامان گل حتما" برای آتین جونم اسپند و صدقه فراموش نشه خیلی خوشمزه ایی آتین جونم
مامان امیر علی
22 آذر 90 1:07
ایشاله همیشه شاد و سلامت باشین .عزیزم خوشحال می شم به کد 120 برای امیر علی من هم رای بدین جهت شرکت در مسابقه جشنواره یک سالگی نی نی وبلاگ .مرسی
مامان دیانا
22 آذر 90 13:36
وای مامانی چی کردی ؟ سلام و خوشحالم که بالاخره اومدی بابا فکر دلتنگی مارو نکردی این شیطونک خاله هزار ماشاا.... بزرگ و خانوم شده ها بوسسسسسسسس برای عکسهای به این قشنگیش عاشقتم
سارا(مامان سوگل)
22 آذر 90 21:52
سلام عزیزم.خوش آمدی وای که چه ناز و خانم شده نفس خاله
shahab
25 آذر 90 2:34
یعنی کلی خجالت کشیدم هاااا یه کم نیومدین این همه گزارش کار دادین ما ۴ ماهه نیومدیم ۴ تا خط نوشتیم عالی بود مرسییییییییی
مامان ماهان
25 آذر 90 15:16
قربونت برم که اینقدر خوشگل شدی چقدر هم لباسات خوشگله و بهت هم میاد مبارکت باشه عزیزم به به چه خانمی هم شده و چه کارای شیرینی هم یاد گرفته خدا حفظش کنه دوست جونم حسابی با این پستی که گذاشتی ترکوندیااااااااااااااااااااااااا بوس برای آتین جون جونی
معصومه
26 آذر 90 18:53
سلام مامان جونی هزار ماشالله خیلی بزرگ شده قربونش برم ماهتر شده بزرگ و خانوم شده عکسهاش خیلی نازه واسش اسپند دود کن مامان جونی
مامان سانای
27 آذر 90 8:17
ماشالله روز به روز خوشگل تر می شی
مامان امیر علی
27 آذر 90 11:26
سلام خانمی خوشحالم بعد از مدتها نظرات گرم شما را می خونم و اتین جون رو می بینم .همیشه شاد و موفق باشین .بوس
سارا(مامان سوگل)
28 آذر 90 15:59
واقعا ماشااللهیه
مامان نیاز
28 آذر 90 18:26
سلام چه عجبببببببببببببب مامان تنبل بالاخره اومدی یاد نی نی وبلاگ افتادی دلمون براتون حسابی تنگ شده بود آتین جونمو ببوسسسسسسسسسسسسس آبدار
مونا ( مامان النا)
29 آذر 90 0:09
بدو که روز کوتاهه.پاییز آخر راهه.هندونه رو آوردی؟ جوجه هاتو شمردی؟ زمستونه پس فردا . مبارک باشه یلدا
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
29 آذر 90 11:17
ماشالله چه بزرگ و شیطون شده عزیز خاله
dust
29 آذر 90 15:28
لطفا همه به كد 164 www.mamos.niniweblog.comدر جشنواره ني ني وبلاگ راي بديم. مرسي از همكاريتون
ستاره آسمونی
30 آذر 90 12:20
یلدات مبارک. خوبه که این همه وقت داشتی این همه آپ کنی.
مامان رها
30 آذر 90 12:25
سلام عزیزم هندوانه رویاهایتان شیرین ،انار موفقیت هایتان پر دانه ،پسته خاطراتتان خندان ،قصه زندگیتان خوش و عمرتان چون یلدا بلند باد .یلدای شما مبارک
sarbazkocholoo
30 آذر 90 20:14
سلام مرسی که به من سر زدین این آتین هم خیلی با نمکه ها هزار ماشالللللللللللاه راستی من الان فهمیدم که آتین اسم دخمل خوشگلاست مرسی بازم پیش من بیاین
عاطفه مامان آوا خانم ناز نازی
2 دی 90 23:59
سلام خوبین؟ خدا به دادتون برس. حالا که دکمه پاور کامپوتر رو یاد گرفته دگه خاموش روشن کردنش میشه یه بازی . ما که از دست آوا در اتاق رو بستیم. تا ببینه در بازه خودش می آد هی کامپیوترو روشن می کنه ، هی خاموش. کی ببین که طفلکی بترکه ! دخترتو ببوس.
مامان موش کوچولو
3 دی 90 10:57
الهی من فدای این دخمل ناز و مهربون بشم به خدا از اول تا آخر که عکساشو دیدم قربون صدقش رفتم . مخصوصا که خیلی از کاراشو دیبا هم می کنه کاملاً برام قابل لمس بود زنده باشه ایشالله
نسترن
3 دی 90 13:37
هورااااااا به این دخمل ناز و مامان گلش
معصومه مامان سهند
3 دی 90 19:40
ماشاالله به این دختر ناز و مامان هنرمندش، نگارشتون عالی بود از اول پست تا آخرش هی خندیدم و هی خندیدم و قربون صدقه اش رفتم واقعا عالیه، ماشالله رشدش هم خیلی خوبه، کلا همه چیز خوبه عکسها، کارها، لبخندها، حرف زدنها، اداها، همه و همه و همه.........
مامان سوگل
5 دی 90 10:28
سلام خيلي عزيزه خدا حفظش كنه من عاشق بچه هام. به ما هم سر بزنيد خوشحال مي شيم. پايدار باشيد
مامان تربچه
5 دی 90 18:26
سلام دوست عزیز آدرستون رو از وبلاگ نی نی با طعم بهشت پیدا کردم فهیمه جون، مدیر وبلاگ "نی نی با طعم بهشت" 7 ماه و 8 روزش هست، احتمال زایمان زودرس داره. از دیروز توی بیمارستان بستری شده براش خیلی دعا کنید امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
خاله لیمویی
6 دی 90 12:23
ای وای من! خدا جوووووووووووووووووووووونم این دخملی خیلی نااااااااااااااااااااااااااااازه خیلی ماههههههههههههههههههههههههه وای خیلی جیگرهههههههههههههههههه وای الهی من فداش شممممممممممممممم ببین یعنی قش و ضعف رفتم این ور و حسابی خندیدم به شیطون بازی های این موش موشکککککککککککک وای خدا جون من اون قده دلم می خواست دم دستم بود و می خوردمش واااااااااااااااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییییییییییییییی براش اسفند دود کن من همون صاحب وبلاگ فرشته های پاک روی زمین هستم
سمیه : مامان مسیح مقدس
6 دی 90 15:58
خصوصی داری گلم
سمیه : مامان مسیح مقدس
6 دی 90 16:00
خصوصی داری گلم
مامان امیر علی
7 دی 90 7:09
خانمی بازم که نیستی تنبل خانم .راستی به کد 120 دوست داشتین را یبدین ممنون .
سمانه مامان پارسا جون
8 دی 90 20:33
سلام خانومی خوبی؟ گل دختر خوبه؟ پیش ما هم بیاین
آرتین خان
8 دی 90 21:11
عالی بود عزیزم عکس های آتین خاله یکی از یکی زیباتر بودن
مامان دینا
11 دی 90 0:15
سلام عزیزم دختر نانازی دارین .خدابهتون ببخشه .من شما رو لینک کردم .خوشحال میشم به ما هم سربزنید
زهرا
11 دی 90 10:48
سلام عزيزم واي ماشا الله چقدر ناز شده برام ببوسش
مامان ماهان
11 دی 90 11:22
سلاااااااااااااااااااام عزیزم خوبی
نسرین مامان هلیا
11 دی 90 16:30
آخه من چی میتونم بگم ..... فقط دلم میخواد یه ماچ حسابی از لپ این آتین جونی بگیرم.
مامان صبا
12 دی 90 11:10
سلام عزیزم.به اتین جون شیر خشک هم میدی؟

سلام گلم
نه عزیزم من کلا" 2 قوطی شیر خشک به آتین دادم اونم تو نوزادیش و البته به اصرار اطرافیان...

نگين
13 دی 90 16:56
دوست خوبم سلام اميدوارم كه هميشه خوب و خوش و سلامت باشيد.
یاسمن
13 دی 90 20:51
سلام من نمیدونم واقعا چی بگم؟! رفتم توی لوکس بلاگ وب درست کردم اما الان که میخوام برم توی وبم تمام مطلبام پاک شده و انگار اصلا وبی وجود نداره! واسه همینو وبم برای چهارمین بار به لیمو بلاگ منتقل شد! http://1378.limooblog.com بازم شرمنده! اما ایندفعه مشکل من نبود!!! ممنون مطمئن باشید دیگه منتقل نمیشه! (حکایتم شده چوپان دروغگو! ولی ایندفعه راسته!)
ابوالفضل
14 دی 90 0:03
محمدحسین عشق جاودان
14 دی 90 10:23
سلام جيگر خاله خوبين خوشين هزار ماشاالله وروجک .روزهاي خوبي داشته باشين .لبتون خندون ودلتون شاد و تنتون سالم .مي بوسمتون
مامان نوژا
17 دی 90 9:22
سلام عزیزم کجایی باز که ر فتی حاجی حاجی مکه
maman niaz
17 دی 90 13:43
salam khanoomi bazam ke nisti
مامان آیلا
18 دی 90 9:19
خیلی ناناسی می خوام درسته قورتت بدم شیطون بلا تولدتم مبارک جیگر
نیلوفر گل زندگی
19 دی 90 19:01
سلام خاله خیلی وبلاگ قشنگی دارید همین طور اتین جون خیلی نااازه ولی تنها عیب وبتون اینه که خیلی دیر به دیر عکس و مطلب می زارید ولی ااااااتین جون خیییییییییلی خوشگله و تازه خیلی هم پیشرفت کرده چون من وب شما رو خیلی وقت لینک کردم و هر روز هم سر می زنم می بینم که خییییییییییلی پیشرفت کردههمه چیز رو با اون انگشت کوچولوش نشون می ده خلاصه شما تنها لطفی که می تونید به من بکنید اینه که زود تر مطلب بزارید ولی خداییش خیلی اتین نازه به من هم سر بزنید خییییلی خوش حال می شم
مریم(مامان روشا)
20 دی 90 0:50
سلام مامانی کجایی !!!!!!!!!! عزیزم ماشالا چه خانومی شدی عکساشو ببین قربونت بشم خاله میبوسمت یه عالمه
مامانی صبا
1 بهمن 90 23:41
ماشاالل_________________________ه
بابای ارشیا
1 اردیبهشت 91 13:56
بخورمت الهی جه ناز و شوخ و معصومی تو