♥ آتـیـن ♥♥ آتـیـن ♥، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

♥ دخمل کوشولوی من... آتین ♥

19 ماه و 19 روز

1391/3/21 19:52
3,824 بازدید
اشتراک گذاری

پیشاپیش بابت پست طولانیم معذرت میخوام اگه حوصله خوندن ندارین فقط عکسارو ببینینخجالت

 

دخمل خوشمل من دو ماهی میشه که کامل صحبت می کنه. احساساتشو ساده و راحت بیان می کنه ، از خودش سلیقه وعقیده و نظر داره و رو حرف و نظرش پافشاری می کنه البته یه خوبی ای هم که داره اینه که با حرف حساب قانع میشه .ماچ 

اگه با دلیلی و منطق باهاش حرف بزنیم 90 درصد مواقع  قانع میشه .خیلی سمج و یکدنده نیست خوشبختانهقلب

.خیلی هم حواسش جمعه .  فقط کافیه حرفی رو یکبار بشنوه . گاهی حرفایی میزنه و واژه هایی بکار میبره که من هرچی فکر می کنم  یادم نمیاد اون کلمه ها رو بهش گفته باشم .تعجب

مثل یه دستگاه ضبط تموم حرفا و کارای مارو ضبط می کنه و در مواقع لزوم همونارو تحویلمون میده .متفکر

در مورد هرچیزی که ببینه اظهارنظر می کنه. از الان پرچونه اس دخملمون.زبان

خیلی موقعیت شناسه . دقیقا" میدونه کی باید چه کاری بکنه و چه حرفی بزنه

 باباش که از سرکار برمیگرده آتین زودی میدوه بغلش ،سلام می کنه و همچین بوس و بغلش می کنه که بقول باباش تموم خستگیا  از تنش درمیره . بغلوقتی باباش میخوابه میره یکی از لباساش یا پتوی کوچولوی خودشو به زوووور می کشونه میاره میزنه رو باباش . این کارشو اونقدر با محبت و از ته دل انجام میده که اشک تو چشممون جمع میشه.بغلماچ

وقتی کار بدی می کنه که میدونه من ناراحت شدم و دیگه تو چشماش نگاه نمی کنم زیر چونه مو می گیره سرمو بالا میاره و هی تو چشمام نگاه می کنه و لبخند میزنهزبان بعد می بینه حالت من عوض نمیشه میگه ماما اخم کردی؟ نالاحتی؟ دستشو میذاره رو سینه شو میگه بسَــسید زبانمامانی. و ببخشید گفتناش ادامه داره  تا زمانیکه بگم باشه اشکالی نداره.ماچ

یا دهنشو اردکی می کنه میاد جلو میگه مامان بوس بده..ماچ گریه نکن نازی. واااای هلاک این مهربونیاشم به خدابغل

چند وقتیه که دیگه کاملا" می تونه مشکل و ناراحتیشو بیان کنه.  دیگه از اینکه گریه کنه و ندونم دردش چیه راحت شدم. قلبمیگم آتین چته مامان؟ چرا گریه می کنی؟خیلی راحت میگه:

دندونم دردم اومد (موقع دندون در آوردن میگه). راستی الان 8 تا دندون پیش + 4 تا دندون آسیا داره.

یا میگه:

شیمکم اوف شده .(نیگا می کنم می بینم رو شکمشو پشه زده)زبان

شلوارم پایینه (می بینم شلوارش اومده پایین و زیر پاش گیر کرده)

یه روز هی می گفت دهنم گیر کرده!! متوجه نمی شدم چی میگه تو دهنشو نگاه کردم دیدم یکم از شکلاتی که خورده به سقف دهنش گیر کرده و نتونسته با زبون جداش کنه !!نیشخند

یک ماهی هم هست که دیگه تو خونه پوشکش نمی کنم چون اکثر مواقع دستشوییشو میگه.تشویقتشویقاما هنوز شب تا صبح پوشکشو خیس می کنه.

 یه عادت بدی هم که داره اینه که عاشق آب ریختنه . وقتی میگه مامان آب بده میدونم میخواد یه قلپ بخوره بقیه شو بریزه رو فرش ...کلافهقبول هم نمی کنه که خودم بهش آب بدم !  از دست این کارش کلافه شدم و هر ترفندی هم که فکرشو بکنین براش پیاده کردم اما این عادت بدشو ترک نمی کنه که نمی کنه...استرس

 

از چند ماه پیش به اسم کوچیک صدام میکنه و با این کارش قند تو دلم آب می کنه. قلب خیلی وقتا هم که حوصله نداره بهم میگه مانی (مخفف مامانی)

یاد گرفته اجازه می گیره! میگه مامان دست بزنم؟ آب بریزم؟جیش بکنم؟جولاب در بیارم؟  بگم عموسعید بلا؟؟نیشخند

نیام آسـَه هونه (آشپزخونه) ؟ میفتم؟. 

نیفتم؟؟ دردَم نیـاد؟قهقهه

عشق خاموش کردن مانیتور داره. میدونه من با این کارش مخالفم اینجوری خرم می کنه!چشمکسرشو کج می کنه و انگشت اشاره شو به نشان اجازه بالا می گیره و  میگه:مانی یی دونه کامپیتل خاموش کنم؟زبان(منظورش یه باره)

حالا کیه که بتونه نــه بگه؟!چشمک

با دوستامون رفته بودیم بیرون. آتین از عشق ددر سرخوش شده و ازم میخواد کفشاشو پاش کنم راه بره . منم کفشاشو پاش می کنم و میگم بفرما خانوم برو حال کن.چشمک

با تعجب نگاه می کنه تا حالا این جمله رو نشنیده بود (برو حال کن)سوال حالا از این جمله خوشش اومده. هی میپرسه: مامان برم حال کنم؟ نیشخندخاله مریم برم حال کنم؟؟ نیشخندجاتون خالی کلی بهش خندیدیم خاطره شد برامون گفتم بنویسمش یادم نره

اینم بگم ثبت بشه:

نوید روزی 60 بار از آتین میپرسه عشق بابا کیه؟ میگه : آتین. عمر بابا کیه؟آتین . ناز بابا کیه؟ آتین.

یه روز باباش اومد همینارو ازش بپرسه باز گفت عشق بابا کیه؟ آتین حوصله نداشت در کمال خونسردی گفت: مامان. من و باباش اینجوری شدیمتعجبخجالت

یه بارم من باز احساساتی شده بودم و داشتم ماچ بارونش می کردم آتین طفلی کلافه شده بود گفت : بوسم نــــــَکن . گفتم آخه آتینی من تو رو بوس نکنم کیو بوس کنم ؟ گفت بابا.خنده می بینین یه الف بچه  اینجوری مارو از سر خودش وا می کنهنیشخند

بوسشم می کنیم منت سرمون میذاره میگه : بوس خوشمزه دادم.خندهماچ

گفته بودم احساساتشو در مورد هرچیز راحت بیان می کنه. از هرچی خوشش نیاد(حالا چه خوراکی چه وسایل بازی تو شهربازیاو...حتی آدما)خیلی راحت میگه:

 دوسش ندارم بریم اونیکی. تاب خوشم نمیاد بریم سرسری

خوشم نیمیاد بــَبَزه اس(بدمزه).

هوووم خوشم میاد خوشمزه اس.

این نی نیو دوس ندارم بریم پیش یلدا.

سوپ نیخوام ماکاری مالو میخوام (منظورش ماکارونیه ... حالا این کجا و آن کجاش؟؟ تعجبرو از خود آتین باید بپرسین)مژه

میگم آتین بگو ماکا: میگه ماکا... بگو رونی: لونی .  حالا بگو ماکارونی: ماکاری مالوقهقهه

البته تلفظ درست ماکارونی رو بلده . چون چند بار اتفاقی ماکاری مالو گفته و ما خندیدیم واسه دل ما اینجوری میگه و خودشم  میخنده.چشمک

صداش میزنیم آتین میگه دونم؟ (جونم)قلبقلب یعنی من هلاک و کشته و شهید این جونم گفتنشمبغل

دمر میخوابه میگه: مامانی منو ماساژ کنعینکنیشخند

براش می خونم دختر من ناز داره.. ناز داره،  هی تو خونه راه میره میگه: نــاز دارم ....مژهنیشخند(در کمال تواضع) آخ نمی دونین چقدر خوردنیه این موقعماچ

 

وقتی میفته من میگم بسم الله و میرم بلندش می کنم حالا یاد گرفته.. عروسکاشو 4 تا 4 تا با هم بلند می کنه هرکدومش از دستش میفته میگه بسملا و بلندش می کنهنیشخند باز یکی دیگه میفته ... باز بسم الله و این داستان ادامه دارد...تا وقتی که از این بازی بسم الله خسته بشه.!چشمک

 باباش یادش داده تازگیا میگه بسم الله وبلاچشمک

وقت شیر خوردن هم خودش تعیین می کنه از کدوم میمی می خواد نیشخندمیگه:

اینو ببند (بپوشون) اونیکی میمی می خوام. اونیکی صورتی خوشمزه میخوامتعجبیه وقتا هم گیر میده که: هردوتاش میمی می خوامتعجبخجالتدیگه ببینین چه بساطی دارم من با اینهیپنوتیزم

نیم وجب بچه مقایسه کرن هم یاد گرفته.ابلهکتابشو ورق میزنه میگه: مامان نی نی پِسنـونَک (پستونک) داله من ندالم.متفکر

بیبین دُستــر(دختر)  دامن داله، من ندالمچشم

عاشق اندیـــه با آهنگاش یه قــری میده که بیا و ببین... جدیدا" ماری میرقصه ، مثل مار با موج میره بالا میاد پایینزبان

تموم هم میشه بغض می کنه و به پهنای صورت اشک می ریزه که " عمو اندی بذار "تعجبزبان الان دیگه گوشی من و باباش پر شده از آهنگای عمو اندی ِ آتین ...چشمک

نمونه هایی دیگه از حرفای قلمبه سلمبه اش:

کابَم میاد.اُتـَکا(مُتکا) بیار، میمی بده بکابــَم.

 جیـگـَلو بـِلـَم. (جیگرتو برم)

یــه عالمه دوست دالـم

هوب کالی کـَدی (خوب کاری کردی)

سایــِل (ساحل) بیدار کنم.

دینانا (دیانا) میگــَم دس نزن

کش دوزک رفتی بالا بالاها

 

پاتو بردار دردم میاد

پی پی کردم عبضم کن بو میدمخنده

مث من پا گذاشتی دیوار؟؟ (یعنی مثل من پاتو به دیوار تکیه دادی؟)

بابا تاب تاب هلاب (خراب) شده دُلُسش (درستش) کن

یی لــََظه بیا (یه لحظه)

گُرهان (قرآن) بده بوس کنم

سیباسم (لباسم) تا کن، بذار ساک

آبمیفه (آب میوه ) بخل بابا. پول بده عمو،  آبمیفه بده

علوسک جیش کن. آب بازی کنیم (آخه جایزه خودش واسه جیش کردن آب بازیه)زبان

ناهونم (ناخنم) اوف شده . بوسش کن

مامانی تــَسیدَم (ترسیدم) . و واقعا" معنی ترسیدن رو درک کرده هروقت بترسه میگه با جزئیاتش:عمو داد زد تـرسیدم.  ماشین بوق زد ترسیدم.تشویق

بهش میگم تو مگه هاپویی گاز می گیری؟؟ میگه :آره  تو مگه هاپویم گاز می گیرم. (جمله بندیو داشتین)نیشخند

باباش میخواد بخوابه میگه بابا دل اتاگو (در اتاقو) ببند من نیامنیشخندمیدونه اگه بره تو اتاق شیطونی می کنه و نمیذاره باباش بخوابه

تا لباساشو در میارم که عوضشون کنم میدوه به باباش میگه: لُستی مُـستی شدم(منظورش لختی پختیه)زبان

هروقت شوخیش می گیره با من میگه: شینونک بلا مامان (شیطونک بلا)قهقهه

بهش می گم بابا کجاس؟ میگه رفته اداره... با کفش پاره پاره

تا صدای گوشی میاد با یه هیجانی میگه:بابا بدو زنگ میسنن. یا میگه:  اسمس اومدزبان

تولو هودا(تورو خدا)  کامپیتل نلو(پای کامپیوتر نشین)  بیا بازی کنیم .. این کامپیوتر هـَووش شده رسما"هیپنوتیزم

تو خیابون هرکی داد میزنه آتین میگه عمـــو داد نــزن کالِ بـَدیـِه (کار بد)چشمک

پله های سرسره بلنده نمی تونه ازش بره بالا میگه: مامان نـِموتونـَم .سنگینه. کـُمکم کن.خنده

میدونه به چه چیزایی نباید دست بزنه میره بهشون دست میزنه اما قبل اینکه من چیزی بگم خودش میگه: آتین دس نزن ، هلاب میشه(خراب)نیشخند

لپای خودشو می کشه میگه تــُـپـلی شدمزبان

یکی از عروسکاشو براش میارم.( 7_8 روزیه که ندیده تش)  احساساتی و ذوق زده شده عروسکشو بغل می کنه میگه: سلام نااااازم... دونم (جونم) ... گَـبلَـم (قلبم)ماچقلب

همچنان به کتاب علاقمنده و علاقه شم روز به روز بیشتر میشه ماه پیش براش بن بن بن مقدماتی و کلی کتاب گرفتم که بعدا" عکساشونو تو یه پست دیگه میذارم( این پستم اینقدر طولانی و پر از عکسه که راجع به بن بن بن و کتابا هم نوشتن واقعا" وقت و حوصله میخواد).خمیازه

روزی 50 بار مارو مجبور می کنه براش کتاباشو بخونیم خودشم تعیین می کنه کدوم کتابو میخواد. مثلا" میگه : کتاب دلنگ دلنگ میخوام

دُسترم لگن دارم بخون(منظورش کتاب من که تاج هر سرم لگن دارمه)

هلپی و تلپی بخون

من دیگه اینقدر براش کتاب خوندم که در تمام مدت شبانه روز در پس زمینه ذهنم شعرای کتابای آتین تکرار میشن و کتاباش جلو چشم رژه میرنهیپنوتیزمنیشخند

اما علاقه اش به کتابا باعث شده شعرها و متن کتاباشو پابه پای من بخونه ... اصلا" باورم نمی شد آتین بتونه شعری رو با 6_7 بار خوندن من از حفظ بشه . الان شاید 15 تا شعر یا بیشتر رو با هم می خونیم +شعر و متنهای کتاباش .هورا

یکی دوتا  از شعرایی که با هم می خونیمو می نویسم بقیه شم تو پست بعد ایشالا

کمرنگارو من میگم پر رنگارو آتین

 

چه دختری چه چیزی

دس می کنه تو دیزی

گوشتاشو در میاره

نخوداشو جامیذاره

دهن آقاش میذاره

دیزی که در نداره

خاله خبر نداره

 

+

 

تپلوم تپلو

صورتم مثل هلو

چش و ابروم سیاهه (میگه سیایــِه)

قد و بالام کوتاهه (کوتایه)

مامان خوبی دارم

می شینه توی خونه

می بافه دونه دونه

تشویققلبتشویق

و عکس:

شیمکشووو

 

خوشمل من

آتین و آتین:قلب

آتین و آتین

بوس خوشمزه

فدای بازوهای آفتاب سوخته اتماچ آخه چرا اینقدر پوست تو حساسه مامان؟ اگه ضد آفتاب برات نزنم چی میشی؟؟؟؟سوال

کپلک من

 

فدات عشقمممم

 

جیگملم

 

داااالی موشهزبان

دالییییی

بوووس

کفش نوت مبارک

عروسکاشو میبره در حموم سرپاشون می گیرهنیشخند

عروسک جیشششش

هـــی واااای منخنده

وااای

من شخصا" و راسا" فدای اون مماخ نخودیت و اون دستای کپل و اون لاک قرمزززززتقلببغلقلبآخه نمی دونی که چقدر عاشقتمممممم به خدااااا

دس کپل من

سه هفته پیش جاتون خالی یه سفر به شمال داشتیم . خوشبختانه هم هوا اون چند روز عالی بود ،هم اینکه قبل تعطیلات بود و خلوتقلب

ما هم تا تونستیم از طبیعت بکر و زیبای شمال لذت بردیم و هوای تازه استشاق کردیملبخند

اتینم که ... ببینید دیگهچشمک

بازم اولین نگاهش به دریا:

دریاااااااا

با موجهای آب حرف میزد می گفت آبه نرو نرو بیااااااااا دوست دالمنیشخند

تا تونست شن بازی و آب بازی کرد...

اول از شن خوشش نیومد... دستشو بهش زد این شکلی شدزبان

شن

خوشحاااال

استخر بادی

نشسته دخملم

تو پارک جنگلی

دخمل ناناسم

نیمرخخخخخ

جیگر طلا

این دو تا عکس آخرم که داغ داغه و تازه از تنور در اومده تقدیم به خاله نسترن گلچشمکماچ

همه زندگیمممم

امید زندگیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (46)

خاله نسترن
21 خرداد 91 21:31
سلام عمر خاله و سلام به مامانیت که خیلی دوسش دارم

به جون خودت که دنیامی کپ کردم نمیدونم چی بگم.......؟؟؟

اول از دومی شروع میکنم....
و دوم از اولی....:

اول از دومی: الان در حال حاضر بعداز دیدن اون عکسای اختصاصی ذوق مرگ شدم و نمیدونم چی باید بگم....
دوس دارم الان بغلت کنم و اون لپ رژی خوشمزه ات رو بخورم.....

مرسی مامانش که اینقدر قشنگ و باجزئیات همه چی رو مینویسی.....

آتــیـــن خوشگلم عسلم نفسم عشقم دردوبلات به جونم دلم برات یه ذره شده

الهی قربون اون کامیتل گفتنت بشم بخدا دارم برات له له میزنم

دووووووووووســــــــــــــــــــــت دارم یه عالمه...

کفش و لباسای جدیدو خوشگلتم مبارکت باشه فدات شم

تورو خدا این مامان و بابای بدتو راضی کن بیارنت خودشون که دلشون واسه کسی تنگ نمیشه...
ما داریم میمیریم واسه یه لحظه دیدنت....

می بوووووووووووووووووسمت نانازی من....

دلم برات تـــــــــــــــــــــــــــــــــنــــــــــــگـــــــــــــه....

به قول آتنا:

بـــــــــــــیــــــــــا مـــــــــــــــــن

سلام عزیزم
قربونت برم ممنون ما هم دلتنگتونیممممم خیـــلی...
اما دیگه نوبتیم باشه نوبت شماس بیاین.1
عکسا هم قابلتو نداشت عزیزم ممنون از کامنت قشنگت
بووووووووس
راستی اون عدد 1 رو هم آتین تایپید دلم نیومد پاکش کنم
دی:

بابای ملیسا
21 خرداد 91 23:04
با سلام . وبلاگ ملیسا خانم با عنوان اولین روز پدر ملیسا و عکسهای جدیدش به روز شد. خوشحال میشم سری بزنید و نظری به یادگار به جا بزارید
الهه مامان روشا جون
22 خرداد 91 0:33
وای وای چه عکسای قشنگی.قربونت بشم خاله کهه انقدر خوشگل خودت رو تو آینه نگاه می کردی.
مامانی همیشه به گردش..ایشاا.... همیشه خوش باشید.

ممنون عزیزم همچنین.

مامان آرشیدا کوچولو
22 خرداد 91 1:58
عجب عروسک ملوسیه این فبشته ی نازت یه ساعت متن خودتون و شیرین کاری آتین رو خوندم بعدش هم نظر خاله نسترن مهربونش رو

ممنون که وقت گذاشتی عزیزم

سمانه مامان پارسا جون
22 خرداد 91 2:01
اینقدر عکسهای این عروسک قشنگ بود که آدم از دیدنش سیر نمیشه
روی ماهشو ببوس خانومی
من حوصلم سر که نرت هیچ کلی هم کیف کردم

فدای مهربونیت گلممممم
مامان سونیا
22 خرداد 91 8:28
وای وای وای خدا چه ناز این دختر خدا نگهدارش باشه خیلی ناز ه مامانی اسفند دود کن براش خوشگل خانم رو فدات بشه خاله که انقدر ناز و خواستنی هستی

خدا نکنه گلم،، لطف داری.
مونا
22 خرداد 91 11:43
به نظرم زشته دختترتون اگه ميخواي دختر خوشگل ببيني بيا وبلگ من دختر من خيلي خوشگله

حالا شما زشتی دختر مارو به خوشگلی خودتون ببخشین.
چه حیف که از دختر خوشگلتون آدرس نذاشتین!!!!

مامان علی خوشتیپ
22 خرداد 91 12:22
هزار ماشااللهههههههههههه به این عروسک و فرشته ملوس و شیرین زبون.ببوسنش محکم از طرف من

ممنون

سمانه مامان پارسا جون
22 خرداد 91 15:15
خصوصی عزیزم
نسترن(یک عاشقانه آرام)
22 خرداد 91 17:06
آخ جیگر خاله ایشالا دفعه بعد آبتنی هم میکنید. دیگه تابستونه و هوا گرمه امکانش هست برای آب تنی... بوووووس
arnika
22 خرداد 91 17:46
vaaaay man hamintori ke faghat khoondam delam mikhaad gazesh begiram che berese be to ke mamaneshiiiii
kashki inrooza hamishe mimoondan na?
ama mashallah dokhmaliii kheili bahooshe haaaa vasash espand dood kon
be khodet ham khaste nabashi migam ba in poste tulani midoonam ke ba vojoode vaghte kam kheili hosele mikhad ke biai o hamaro benevisi ama badan ke mikhuuuni kheili hal mide na?
miboosamesh

gaaz ke jorat nemikonam begiram


قربونت برم زهرا جون خیلی لطف داری.
واقعا" ... هروقت به این فکر می کنم که بزودی این روزای شیرینمون تموم میشن و آتینم بزرگ میشه غصه ام می گیره...
ممنون از وقتی که گذاشتی گلم.

مامي سويل
22 خرداد 91 21:29
واي خداي من چه دختر نازي دارين خدا حفظش كنه

سمیه (مامان مسیح مقدس)
23 خرداد 91 3:03
سلام عزیزم..خصوصی داری
مامان سانای
23 خرداد 91 8:35
چه عکسای قشنگی . من که دلم ضعف کرد بووووووووووووووووووس برا آتین
مامان نوژا
23 خرداد 91 10:24
جیگر تو برم من با این حرف زدنهات و اس سر وا کردنهات
الهام مامان رامیلا
23 خرداد 91 15:20
ای جانم بعضی از کاراش مثل رامیلا است کیف کردم از خوندن مطالب و دیدن عکسا
منو رامیلا هم اون شعر چه دختری چه چیزی رو با هم می خونیم مخوصا باباش خیلی این شعر رو دوست داره
انشالله که زنده باشه با این شیرین زبونیهاش

ممنون عزیزم .
خدا رامیلا نازنازی رو هم برای شما حفظ کنه
مامان رها
23 خرداد 91 15:30
قربونت برم عزیز دلم من عاشق اون کفشای مشکیت شدم من می خوام درسته بخورمت واسه اون عکسه که به ایینه چسبیدی
مامان رها
23 خرداد 91 15:31
عسل و شیرین زبونم اینقده ناز حرف می رنی که ادم دلش نمیاد نخونه باید بخونه چون تو خیلی ملوسی عسل دلم


قربونت عزیزمممممم خیلی لطف داری
ممنون
مامان رها
23 خرداد 91 15:31
آخه که من قربون اون شعر خوندن و تکرار کردنت بشم ایشالله من کتابت بشم عزیزم
مولود(مامی آنیتا)
23 خرداد 91 15:47
وای وای که چه زبونی میریزه این ناز بلا
خوشم میاد همیشه مامان با دستی پر (عکس) آپ میکنه
راستی من همهی پست و خوندم بعد همه عکسا رو دیدم
خدا حفظش کنه

ممنون گلم
بوووووس

آرتین خان خان ایران
23 خرداد 91 19:24
به به عجب جیگری شده آتین خاله عکس هاش هم یکی از یکی زیباترن اون بوس مخصوص حرف نداشت
فرناز/مامان ریحانه
24 خرداد 91 0:26
هزار ماشاا... چه آبنباتی شده این دخمل کوچولو خوردنی و شیرین خصوصی داری
خاله ی باران
24 خرداد 91 10:11
سلام دختر نازی دارید خدا براتون نگهش داره خوشحال میشم به وبلاگ باران جون هم سر بزنید و برامون نظر بذارید
مامان رها
24 خرداد 91 14:39
هر بار میام پیشت دلم برات ضعف میره
خوشگل من
راستی داریم میر یم سفر دلمون براتون تنگ میشه بیا پیشمون


سفرتون بی خطر . ما هم دلمون تنگ میشهههههههه
مونا (مامان النا)
24 خرداد 91 18:43
خاله دور سرت میگردم هااااااااا
وای ضعف کردم بخدااااااااا
غش رفت دلم بابا اینا رو ننویسسسسسسسسسس
عاشقتم
عالی بود مامان مهربون دستت درد نکنه
بوسسسسسسسس برای آتین خوشگلم و مامان مهربونش

قربون مهربونیت مونا جونممممممممم

سمیه : مامان مسیح مقدس
24 خرداد 91 19:11
سلام عزیزم...نمی دونم چرا این مشکل پیش اومده...حالا بعد تر دوباره امتحان کن آخه تا حالا کسی مشکلی نداشته...
مامان دینا
25 خرداد 91 0:13
واییییی اتینم تو بی نظیری عروسکم .قربون اون شیرین زبونیات عزیزم
مامان نیاز
25 خرداد 91 3:18
وای که خیلی عسلی دودا خاله جونی از اول تا آخرش رو خوندم کلی هم ذوقیدم هم خودت هم حرفات و هم کارات رو دوست دارم


عمه آتنا
25 خرداد 91 10:17
سلام خوندنی هارو میام سر وقت میخونم
ولی عکسهاااااااااااااااااااااااااااااااااا
بعد از چند وقت دیدن عکسهای جدید آتین جوووون ،خیلی خیلی ناز شده،اون خنده هاش همیشه خوش باشین


مامان سهند
25 خرداد 91 13:08
ای وای به این دختر ملوسسسسس سلام عزیزم وبلاگم رو عوض کردم خوشحال میشم باز هم پیش ما بیاین لطفا از این به بعد با اسم شاهزاده زندگی من سهند کوچولو سهند رو اد کنید.
مامان الینا
25 خرداد 91 18:44
سلام سلام چقدر تو جیگری آخه خوشمل خاله کاش اینجا بودی و یه لقمه چربت میکردم آخه تو نمی دونی چقدر خوردنییییی هستیییی ماشاا....................
مامانی تو رو خدا اسپند یادتون نره مباداواسه این جیگر اتفاقی بیوفته
هزارتا بوسسسس از اون لپاو مماخ خوشمل

خیلی محبت داری عزیزممممممممممممممم
چشم حتما" .
ما هم بووووس

سمیه : مامان مسیح مقدس
25 خرداد 91 20:28
خوب خدا رو شکر بالاخره موفق شدی عزیزم...
چشمات ناز می بینه خانومی....هر چقدر هم که ناز باشم به دخمل ناناز تو که نمی رسم
این دخمل ناز باید مامان نازی هم داشته باشه



مامان تینا
25 خرداد 91 22:57
همیشه به گردششششششش

راستی من همه پستتو خوندم عکساشم با دقت دیدم کلی هم ازدیدن این دختر ناز لذت بردم

براش صدقه بزار

ممنون عزیزدلمممممممم
بووووس
مامان سحرناز
26 خرداد 91 0:07
سلام عسیسم...قربونت بشم که انقدر زود داری راه بزرگ شدن رو طی میکنی خاله جونی... عکساتم خیلی نازن مخصوصا اونیکه لباس آبی تنته

*:

مامان وندا
26 خرداد 91 18:19
خيلي بامزه شدى بوس
لیلیا
26 خرداد 91 22:20
مامان آتین جون جونی انقدر زیبا مینویسی که دلم نمیخواد نوشته هات تموم شه و پایانشو ببینم.آتین خوش سر و زبونیشو از مامانش به ارث برده ماشالا.در مورد زیباییش هم حتما همینطوره.خدا براتون حفظش کنه

قربونت برم عزیزم شما خیــــلی لطف داری
ممنون که وقت گذاشتی و خوندی.
کاش آدرس وبتو میذاشتی گلم!!

الهه مامان روشا جون
26 خرداد 91 22:32
واسه آتین جونم.مامانی بیایید پیش ما.آپیم.
خاله روشا
27 خرداد 91 19:39
الهیییییی هزار ساله بشی دخمل طلاااا کی بشه شاینای منم هم مثل شما خانوم بشه
مریم(مامان روشا)
28 خرداد 91 12:29
الهی من بگردم با اون خوشمزه حرف زدنت و شعرای قشنگی که میخونی خوشگلم با اون تیپای نازت و عکسای خوشگلت...عاشقتم
سمیرا
28 خرداد 91 14:38
قربون اون عکسای خوشگلت برم من عزیزه دلم بوسسسسسسسسسسسسسسس ناناز . باباییش چه عشقی میکنه با این کارای دخملی
راستی خاله آنیسا تو مسابقه نی نی و شکلک برنده شد . هورااااااااااااااااااااااا

مبارک باشه عزیزممممممممم

آنیتا
29 خرداد 91 15:00
من نی نی نیستم ولی همیشه یه آتین سر میزنم ایشالا خوشبخت وسلامت زیر سایه پدرومامان خوبش زنده باشه. ولی چون تبلیغات تلویزیون نام بردی خداییش بایدپول بگیری الکی که نیست.


ممنون. بازم پیش ما بیا عزیزم

مامان سونیا
31 خرداد 91 7:52
وای خاله فدای اون شعر خوندونت و شیرین زبونیت بشه نازگلکم
شادي
2 تیر 91 3:49
هزااااااااار ماشالله به تو دخترك زيبا
مادر آیاتای
5 تیر 91 21:18
واااااااااااای خیلی چسبید.کلی خندیدم و قربون صدقه رفتم.خدا حفظش کنه.ماشاله به بچه های امروزی و هوش و ذکاوت..دلت اومد بگی نخونید؟اونقدر خوندم که پیازداغم سوخت..

قربونت برم خیلی لطف داری
بابت پیاز داغ هم معذرتتتتت هههههه
هدیه خدا- فریماه
10 تیر 91 11:41
الهیییییییییییی چه آتین خوشمزه وشیرین زبونی. من هرروز به وب این دخمر ناز سر میزنم. با اجازه لینکتون میکنم.

ممنون عزیزمممممم
لینکیدمت.

نوید
6 مرداد 91 11:53
سلام بابایی
الان روز جمعه ست تو با مامان کوچولوت خوابین
من هم از فرصت استفاده کردم اومدم چند جمله برات بنویسم که نگی چه بابای بدی داشتم
این همه مامان برام مطلب نوشت تو کجا بودی
شرمنده بابا جون مشکلات اینقدر زیاد شده که
که بابات وقت نداره حتی چند دقیقه بیاد برات مطلب بزاره
دخمل بابا این کلماتو برات مینویسم اشک توی چشمام حلقه زده تو چند روز پیش 21ماهه شدی
ماشالله چه بزرگ شدی
بابایی هر روز تادستای قشنگتو نبوسم سر کار نمیرم
دخملم رنگ زندگیمو قشنگتر کردی خیلی دلم می خواست الان توی بغلم فشارت میدادم و با اون صدای قشنگت میگفتی ولم کن بابا بد
به هر جهت از خداوند شاکرم بابت اینکه نعمت بزرگی مثل تو به من داد
نامردیه اگه نخواهیم دوتاییمون از مامان تشکر کنیم که تو را با سختی به دنیا اورد و الان با عشق بزرگ میکنه شیرت میده و ترو خشکت میکنه و...
وتمام زندگیش نثار منو تو میکنه
ومهمتر اینکه تمام خاطراتتو ثبت میکنه
ودر اخر باید سه تاییمون از خدا به خاطر سلامتی و ارامش در زندگی تشکر کنیم
خدایا ممنون
آتین و مامان آتین خیلی دوستتون دارم


الهــــی مــن فــدای جفـتتون
همه زندگیمین به خداااا