آتین میره مهد کودک ..
خدای من .. یعنی دخترکم انقـــدر بزرگ شده که بتونه بدون ِ من زندگی کنه !؟ پا تو دنیای دیگه ای بذاره .. وارد اجتماع بشه .. مستقل بشه !! امروز بعد از سه سال و 5 ماه و 25 روز !! دختر کوچولوی من ، تکه ای از قلب من .. برای اولین باار از من جدا شده.. و قراره که از این به بعد روزی 4 ساعت ، وقتشو بدون من و پدرش بگذرونه .. امیدوارم بتونه .. و بتــــــــــــــونم ! همیشه می گفتم آتین خیلی به من وابسته اس ! اما امروز فهمیدم اونی که وابسته تر ِ ، منـــــم ..نه اون ! آتین که خیلی خوشحال بود .. هرشب خواب ِ مهد و بازی با دوستان ِ جدیدش رو می بینه .. از چند روز پیش که با هم به مهدهای دور و برمون سر م...
نویسنده :
مـامـان آتـیـن
15:10