♥ آتـیـن ♥♥ آتـیـن ♥، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

♥ دخمل کوشولوی من... آتین ♥

20 تو 20

دخملی من دیروز 20 ماهه شد و من امروز 20 سال و 20 ماهه ( در واقع 21 سال و 8 ماهه) به همین مناسبت ، دیشب یه جشن کوچولوی سه نفره داشتیم اینم عکساش: موشول من قبل از آوردن کیک ، در حال ژست گرفتن برای باباش   دخمل طلا با شمع بیست عاشق فوت کردن شمعه! ذوقی خانوم عشق می کرد و تولدت مبارک می خوند خوش ادا شیرین ادا جیگر طلا چشماتو قربوووون اینا هم کادوهاش به مناسبت 20 ماهگی ...
3 تير 1391

گردش آخر هفته در الموت (عکس)

ادامه مطلب پلیز الهی شکر ، بازم یه آخر هفته خیلی قشنگ و بیاد موندنی رو در کنار همسر عزیز و دختر قشنگم گذروندیم...در الموت قزوین. که واقعا" جای قشنگ و باصفایی بود . با اینکه یه مقدار دور بود و جاده جالبی هم نداشت اما ارزش رفتن و حتی دوباره و سه باره رفتن رو داره. ما که واقعا" لذت بردیم دریاچه اوان: نمای کلی دریاچه: می بینید چقدر زیبا بود اینم دخملی من مگه میشه آتین آب ببینه و خودکشون راه نندازه که : آب باسی کنم. شالاپ شولوپ کنم! جالبه که هرجا " آب زیاد" می بینه فکر می کنه دریاس و با یه ذوقی میگه: اومدیم شماااال . دریووو دریو همون دریاس ! وقتی با ذوق زیاد گفته میشه این عکسشو دوست دارم چون ...
29 خرداد 1391

19 ماه و 19 روز

پیشاپیش بابت پست طولانیم معذرت میخوام اگه حوصله خوندن ندارین فقط عکسارو ببینین   دخمل خوشمل من دو ماهی میشه که کامل صحبت می کنه. احساساتشو ساده و راحت بیان می کنه ، از خودش سلیقه وعقیده و نظر داره و رو حرف و نظرش پافشاری می کنه البته یه خوبی ای هم که داره اینه که با حرف حساب قانع میشه .   اگه با دلیلی و منطق باهاش حرف بزنیم 90 درصد مواقع  قانع میشه .خیلی سمج و یکدنده نیست خوشبختانه .خیلی هم حواسش جمعه .  فقط کافیه حرفی رو یکبار بشنوه . گاهی حرفایی میزنه و واژه هایی بکار میبره که من هرچی فکر می کنم  یادم نمیاد اون کلمه ها رو بهش گفته باشم . مثل یه دستگاه ضبط تموم حرفا و کارای مارو ضبط می کنه و د...
21 خرداد 1391

دختــری دارم دردونــه

دردونه ی من در سن 18 ماهگی  تو صحبت کردن کامل شده دیگه رسما" سخنرانی می کنه برامون وقتی حرف میزنه هیشکی باورش نمیشه 18 ماهشه... خلاصه بگم: احساساتشو در مورد هر چیز بیان می کنه، با من شعر میخونه ، اظهار نظر می کنه، هرچی که می بینه و هرکاری که کرده رو شرح میده توضیح کاملش و نمونه هایی از بلبل زبونیای خانوم طلا بمونه برا پست 19 ماهگیش! الان اومدم عکسبارون کنم           ادامه مطلب هم ببینید   یـــــــــه عالـــمـه عکس داریم   جدیدا" تا میگیم ژست بگیر این جوری میشه فدای اون انگشت کوشولو و اون لپــای خوشمزه ات اینم یکی دیگه از ژستاشه  عک...
26 ارديبهشت 1391

18 مـاه و 19 روز

امروز درست 18 ماه و 19 روزه که تو قدمای نازتو رو چشمام گذاشتی... همه زندگیــــــــــم. عشق کوچولوی من، با تمام وجود عـــــــاشقتـــــــــــم    روز مادر خــیــلی مبـــــــــارک...                            ...
22 ارديبهشت 1391

واکسن 18 ماهگی

دیروز صبح با 9 روز تاخیر واکسن 18 ماهگی آتینو زدیم خیلی واسه این واکسن استرس داشتم اما خدارو شکر می تونم بگم حتی راحت تر از واکسنای قبلیش هم بوده یکی از واکسنارو رو بازوش زدن (دست راست) و اون یکی رو رو رانش (پای چپ) زدن. آتین تا خانوم سفید پوش و  تخت توی اتاق رو دید یاد آمپولای قبلیش افتاد و کلی گریه کرد اما همین که تموم شد گریه شم بند اومد . طفلی هی با بغض می گفت تَمــو سُـد (تموم شد ) شنیده بودم به خاطر اینکه پادرد نگیرن بچه هارو بعد واکسن  باید مجبور به راه رفتن کنیم، ماهم آتینو بردیم پارک و کلی باهاش بازی کردیم بعدشم رفتیم خرید و بازم کلی راه رفت، همین که اومدیم خونه تخت گرفت خوابید تا 2 ساعت بعد بقیه روز رو هم خوب و...
12 ارديبهشت 1391
29017 0 38 ادامه مطلب

عسلم 18 ماهه شد

 آتینم 18 ماهه شدهههههههههههه . جیـــــــگرشو برم من  اول از حال و روز این چند وقتش براتون بگم !البته چه حال و روزی !!  که  از عید تا همین چند روز پیش همش مریض بوده...  تو این مدت با اجازه تون دو فقره سرماخوردگی داشته + یک فروند بیماری ویروسی گلاب به روتون اینا ... دیگه  دو تا دندون آسیا هم داره با هم در میاره(اولیش  15 فروردین نیش زده و دومی 31 فروردین ) خلاصه همه اینارو بذارین کنار هم ببینین چه آش شله قلمکاری ازش در میاد + بی اشتهایی و هیچی نخوردنش و نیم کیلو وزنی که تو این مدت کم کرده که این مسئله منو رسما" دق داده البته خدا رو شکر ، بزنم به تخته، چشم حسو جیـــــز دو سه روزی هست که یکمی بهتر ...
4 ارديبهشت 1391