♥ فرشته کوچولوی 16 ماهه من ♥
سلام دوست جونای مهلبونم چقدر دلم برای خودتون و نی نیای نازتون تنگ شده بود
از این به بعد دیگه همیشه هستم و ایشالا از خجالتتون در میام بگذریم...
دخمل کوچولوی من 16 ماه و نیمه شده. باورتون میشه؟؟؟؟؟ من که باورم نمیشه!!!! ایشالا 100 ساله بشه
اندر حکایات و احوالات نازدونه بگم که:
بالاخره دخملی ترسوی من در سن 16 ماهگی راه افتاد هورااااااا (به قول خودش هووا هووا)
الان دیگه حاضر نیست بیشتر از 5 دقیقه رو زمین بشینه!خیلی از این ور به اون ور میره اما خوشبختانه خیــــلی شیطون نیست ! و ماشالا خیلی هم عاقل و البته شرطیه یعنی اگه یه بار یه اتفاقی براش بیفته برای همیشه تو ذهنش میمونه و خیلی رعایت می کنه
مثلا" یه بار در آکواریومو باز کرده بود و دستش لاش مونده بود از اون روز هر وقت طرف آکواریوم میره اون اتفاقو یادش میاد یکم ناله می کنه و دستشو بوس می کنه
از اینکه مورد توجه و مورد تایید همه باشه لذت می بره.
از بازی کردن با بچه های هم سن خودش خیلی خوشش نمیاد یعنی وقت بازی یه جورایی انگار نی نیارو داخل آدم حساب نمی کنه بیشتر دوست داره با بزرگترا همبازی بشه البته فکر می کنم اکثر بچه ها تو این سن همینجوری باشن! توی بازی با بچه ها همه چی رو میخواد صاحب باشه و کسی نباید به وسایلش دست بزنه وگرنه... جیغ بنفش و قاپیدن شیئ مورد نظر طی یک حرکت انتحاری! و البته روم به دیوار گاهی هم یکم خشانت یا همون خشونت چاشنی کار می کنه و مارو شرمنده می کنه
علاوه بر ( چشم. دماغ. دهن. ابرو. لپ. دندون.مو. زبون. گوش. دست.پا انگشت. شکم و ناف) زانو . میمی. پیشونی.گردن. بازو و زیر بغلشو نشون میده+گوشواره و النگوش ، لاک روی پاش و گل سرش
و علاوه بر صدای (هاپو. پیشی. ببعی. زنبور.) صدای خروس. اسب و جوجه رو هم میگه
اعداد رو تا 3 و گاهی تا 4 میگه و جالبه که اون همیشه یکی از من جلوتره من میگم یک میگه دو میگم سه میگه چهار
البته تقریبا" تلفظ همه اعداد رو بلده اما این 4 تا رو پشت سر هم و معمولا" بدون اشتباه میشمره
کلا" تو بلبل زبونی استاده. حدود 300 کلمه یا بیشتر رو با اون زبون شیرینش میگه +حدود40 تا اسم و 10-15 تا واژه کُردی و اعداد و رنگها
اینم یه سری از کلمات جالبی که میگه:
قاشق: داگُگ سی دی: دیدی عزیزم: عزینَم دستکش: دَه تِس کنترل: دُن تو دُل
لباس: دیباس دوربین: دومبین خورشید: هوسید عوض: عَبَض
گردن: گَندَن النگو: اَگوگو هندونه: دودونه
گوجه: دوجی قند: دَند قندون و دندون: دندون خاموش: هامبوس
چاقو: تاگو آسانسور: آدادور بنفش: بَبَش خرما: هوما قطره: گَهته
شربت: دَبَت کارِبد: دا بَد کوچولو: توتولوو نخود: نُدُد متکا: مُتَــتا
بشینم: بیـــــسینَـم شالاپ شولوپ : داپ باسی اسباب بازی: اَبـــازی
کثیف: کَبیس تنبل: تَمبَه خودکار: دودار دستشویی: دَدویـی ای بابا: اَ بابا
اینم چندتا از اسما:
نوید: نَبید داوود: دابود دایی بابک: دابابَه هلیا: هِه یا مریم: مــَیَـم یلدا: یــَـدا
کتی: دَتــی کیوان : تــیـمان نسترن: نــَدَ دَن حمید: عَمـید
دهنشو مثل ماهیا . و پیر زنای بی دندون می کنه.!
سرشو مثل باباش خشک می کنه. ادای سبیل تاب دادن آقا جونشو در میاره. تو خیابون ادای حرف زدن و گریه کردن بچه هارو درمیاره... خدای ادا اصوله بچم!
لپ همه رو تندتند می کشه و میگه تُپُلـی تُپُلــی عاشق این کارشمممممم
هر آشغالی رو فرش پیدا کنه میاره میده به من و میگه اه اه آتال(آشغال) یا اه اه تِدِش (چندش)
ساعت هم همیشه براش دوئه و همه چی رو هم به رنگ آبی می بینه!! هروقت می پرسیم ساعت چنده؟ آتین هرجا باشه خودشو میرسونه و میگه 2 .
میگیم لباست چه رنگیه؟ میگه آبی. شلوارت؟ آبی. لباس مامان؟ آبی. خلاصه همه چی آبــــیییییییییییییی...
باباش که پرسپولیسی دو آتیشه اس همش حرصش می گیره که چرا نمیگه قرمز!
عاشق اینه که شیشه های ماشینو بده بالا و پایین
عکس خودشو تو گوشی یا هرجای دیگه ببینه میشناسه و بوسش می کنه. عکس من و باباشم همینطور.
مرواریداشم با دوتایی که تازه داره نیش میزنه کلا" 8 تاس.
می پرسیم اسمت چیه؟ میگه آتین جون جونی
میاد خودشو برامون لوس می کنه به باباش میگه: نـَبـید جون جونم . باباجی جونمممم
به من میگه:مامی.مامانی جونم. مامانم. مامانه من (با هر منی هم که میگه میزنه رو سینه اش)همه زندگیمه به خداااااااااا
نه که این کلمه ی " جــون" رو به مامان و بابا چسبونده ما خوشمون اومده الان دیگه به همه کس و همه چی یه جون اضافه میکنه مثل: داگگ جون (قاشق جون) یساجون (یســنا جون) . میگه مامان نم جون بده . آب جون بده یا میاد تنوع بده جونو میذاره آخر جمله اش: آب بده جونم
این نمونه اش دیگه نوبره واقعا" (با عرض پوزش البته) میگم آتین چیکار کردی؟ میزنه رو پوشکشو میگه پی پی جون!!!!!!!!!
با تبلیغای تلویزیون همراهی می کنه تا تبلیغ دنت میاد جلوتر از گوینده اش میگه دنـــــتتتت
گرین هاوس . پوم پوت. نرم کننده موی سر لولان وچندتا دیگه رو هم قبل از گوینده اش میگه و باعث میشه فک ما از تعجب بیفته رو زمین!! من هنوز این تبلیغارو نفهمیدم چی به چیه این نیم وجب همه رو ماشالا از حفظه و تا آهنگ شروع هرکدوم میاد میفهمه کدوم تبلیغه...
کاراش واقعا" تعجب برانگیز شده ... دردونه من
سر ظهره و من از خستگی بازی با این وروجک و چونه زدن باهاش خوابم می گیره همین جوری وسط اسباب بازیاش ولو میشم چشام تازه داره گرم میشه که آتین محکم میزنه تو صورتم سرمو میارم بالا ببینم چیه؟ کیه؟ اینجا کجاست! که آتین یه لبخند و یه نگاه شیطانی مهمونم می کنه و انگشتشو میذاره رو بینیش میگه مامان هیسسسس هاپیش (یعنی مامان ساکت شو بخواب) و باز من و میمونم هاج و واج با یه فک افتاده رو زمین !!
کاربرد و مورد استفاده تمام لوازم آرایشو بلده مدادو میبره سمت ابروهاش، برس رژگونه رو می کشه رو لپاش، کرمو میزنه به صورتش، دئودرانت رو میزنه زیر بغلش، اپلیدی رو می کشه رو دستشو میگه ووو ووو
کنترلو میگیره سمت تی وی و میگه عَبَض. برنامه های ایروبیک یا رقص و ورزشو که می بینه باهاشون میشمره، یک دو سه چهار و دست و پاشو تکون میده (مثلا" ورزش می کنه)
و اما راجع به خورد و خوراکش:
شبا پا به پای ما بیداره ... تا 3 هم نخوابیم نمی خوابه! اما در کل خوابش خوبه. معمولا" شبا 11_12 می خوابه تا 11_10روز بعد وسط روز هم دو ساعتی می خوابه.
همچنان صبحا بی اشتهاس و قبل از ساعت 1 هیچی نمی خوره غیر از شیرمادراما بقیه روز رو تقریبا" خوش اشتهاست.
عاشق سس کچاب ، رب ، ماکارونی، سیب زمینی،ژله،پاستیل و ماسته. اما شیر پاستوریزه و غذاهای شیرینو خیلی دوست نداره. میوه و آبمیوه هم زیاد نمی خوره
اما مولتی ویتامین و قطره آهنشو خدارو شکر خوب میخوره.
دیگه فکر کنم تقریبا" همه چی رو نوشتم عکسای دخملی رو یکی دو روز دیگه تو پست بعدی میذارم ایشالا
دوستون دارممممممممم بووووووووووس